نام کاربر
رمز ورود
برو انصراف
         0
نجم الدین: اقتصاد برای کودکان سه‌شنبه 26 آذر 1398 [10:41]
فهرست عناوین
• لزوم درک اقتصاد توسط کودکان
• آموزش رفتارهای اقتصادی به کودکان
• منظور از اقتصاد کچیست؟
• رویکرد های مختلف روانشناسان، جامعهشناسان و اقتصاددانان در خصوص آموزش اقتصاد به کودکان
• جامعه اقتصادیتر با آموزش اقتصاد به کودکان
• ریشه یابی رفتار های هیجانی ایرانیان در مواجه با بحران های اقتصادی
• نحوه آموزش غیر مستقیم اقتصاد به کودکان
• موفقیت کودکانی که از سنین کمتر با مفاهیم اقتصادی آشنا شده اند
• نقش آموزش و پرورش در آموزش اقتصاد به زبان ساده


لزوم درک اقتصاد توسط کودکان
از قدیم گفته اند که از کودکی به فرزندانمان نحوه پس انداز کردن را یاد بدهیم تا بتوانند در آینده افرادی اقتصادی و موفق شوند. باید کودک ارزش آنچه در اختیار دارد را بداند تا درک بهتری از پیرامونش داشته باشد.
بارها روشهای مختلفی برای فهم اقتصاد به کودکان به کار گرفته شده است. برخی بازیهای مختلف طراحی کردهاند و برخی دیگر سعی بر آموزش غیرمستقیم اقتصاد به کودک داشتهاند. بررسی ها نشان می دهد که آموزش اقتصاد به کودکان الزاماتی دارد که تحلیل و نگرشهای خاصی را میطلبد که رعایت این الزامات، بهرهوری آموزش را افزایش میدهد.
آموزش اقتصاد به کودک دارای اهمیت ویژهای است چرا که کودک از طریق آموزشهای اقتصادی با بسیاری از چراهای هنجاری در جامعه آشنا میشود. انتقال مفاهیم اقتصادی به کودکان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، در سنین پایین تر شرایط برای بسترسازی و شکل دهی آنچنان فرهم است که می توانید اولین ساختارهای اقتصادی ذهن فرزندان خود را طراحی و ایجاد کنید. اگر فرزندانمان در همان سنین کودکی اهمیت پول و شرایط نگهداری و افزایش آن را بیاموزند بی شک در آینده رویکردی تخصصی تر به مقوله اقتصاد از شکل ساده تا پیشرفته آن خواهند داشت.
با توجه به اهمیت اقتصاد در جامعه و اینکه روز به روز اهمیت فهم مفاهیم اقتصادی در جامعه بیشتر میشود و مردم نیز باید درک عمیق تری از اقتصاد داشته باشند، لزوم آموزش اقتصاد از ابتدا به کودکان احساس میشود.
آموزش رفتارهای اقتصادی به کودکان
در تقسیم بندیهای رایج، اقتصاد جزو علوم اجتماعی یا انسانی طبقه بندی میشود، یعنی علمی است که براساس تحلیل رفتارهای فردی و اجتماعی شکل گرفته است و دارای قوانین ثابت موضوعه نیست. رفتارهای مختلف اجتماعی در شرایط اقتصادی مختلف توسط اقتصاددانان تحلیل میشود و در نهایت سعی میشود بر مبنای این رفتارها، الگوسازیهای اقتصادی صورت گیرد.
به طور کلی اقتصاد به نوعی علم رفتارشناسی است و پیشبینیهای اقتصادی، پیشبینی رفتارهای اجتماعی و بین المللی در مواجهه با شرایط خاص اقتصادی است. رفتارهای اقتصادی مجموعه کنشها و واکنشهایی است که در فرآیندهای بهینه سازی اقتصادی- اجتماعی موثر هستند. هنگامی که نرخ سود بانکی تغییر میکند، در نسبت ضریب مصرف و پسانداز خانوارها چه تغییری میکند؟
شدت این تغییر لزومًا به ساختارهای اقتصادی بستگی ندارد بلکه به نگرشها، ایدئولوژیها، فرهنگ و... نیز بستگی دارد که همین موارد موجب میشوند شدت تغییر یادشده در جوامع مختلف متفاوت باشند. بر این اساس نمی توان گفت به کودکان اقتصاد را آموزش میدهیم بلکه آنچه مورد توجه است، آموزش رفتارهای اقتصادی است.
منظور از اقتصاد کودک چیست؟
آنچه در دنیا به عنوان آموزش اقتصاد به کودکان یا همان «اقتصاد کودک» نامیده میشود، شامل دو حوزه میشود:
• اول آموزش برخی واژگان و مفاهیم اساسی مانند تورم، اشتغال، بیکاری، دستمزدها، تجارت، پول، ارز
• دوم مفاهیمی که در بهبود سبک اقتصادی زندگی موثر هستند که از جمله آنها میتوان به صرفهجویی در مصرف انرژی، احترام به مالکیت دیگران، مشارکت و همکاری و... نام برد.
بنابراین هدف اصلی این نیست که افراد از کودکی درگیر مسائل اقتصادی و یادگیری اقتصاد شوند بلکه هدف اصلی، شناخت کافی از برخی فرآیندهای اقتصادی و تغییر سبک رفتاری کودکان در حوزه اقتصاد است
رویکرد های مختلف روانشناسان، جامعهشناسان و اقتصاددانان در خصوص آموزش اقتصاد به کودکان منظور از آموزش، دو موضوع آموزش مفاهیم اقتصادی و آموزش مهارتهای اقتصادی زندگی یا همان سبک اقتصادی زندگی است که باید آنها از یکدیگر تفکیک شوند.
اقتصاددانان چندان وارد فضاهای آموزشی نمیشوند و میتوان گفت به نوعی از نظر روانشناسان و جامعهشناسان تمکین میکنند. جامعهشناسان هیچگاه با چنین آموزشهایی که در ارتقای زندگیهای اجتماعی موثر است مخالفت نکردهاند اما روانشناسان حساسیت بیشتری در خصوص مبحث آموزش به معنای عام آن دارند.
از نظر آنها آموزشها سلسله مراتبی است و به اقتضای هر سن، نوع و مفاهیم آموزشی متفاوت هستند. در مورد آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان، نظر غالب این است که از زمانی که کودک با مفهوم پول آشنا شد و پول را شناخت، میتوان آموزش مفاهیم اقتصادی را آغاز کرد اما اینکه چه مفهومی در چه سنی آموزش داده شود، از نظر روانشناسی بسیار حائز اهمیت است.
اگرچه در حوزه روانشناسی نیز چارچوبها و خط کشیهای مشخصی برای آموزش مفاهیم اقتصادی وجود ندارد و رده بندی سنی در خصوص آموزشها دچار اختلاف نظرهایی است ولی تقریبًا میتوان جمع بندیهایی نیز در این زمینه داشت. به عنوان مثال روانشناسان میگویند مفهوم تورم را نمیتوان به کودک کمتر از هشت سال آموزش داد یا اینکه مفهوم پول توجیبی تحت شرایط خاصی میتواند به کودکان بالاتر از شش سال آموزش داده شود آن هم با این شرط که خانواده ها پول توجیبی به کودک بدهند، اما خرج کردن آن همراه با والدین باشد.
بنابراین آموزش مفاهیم اقتصادی حساسیتهای خاص خود را دارد که باید به آنها توجه شود.
وقتی بحث از سبک اقتصادی زندگی میشود، موضوع متفاوت است. در این مورد تقریبًا مشکلی وجود ندارد، چرا که اینجا با رفتارهای فردی و ارزشها بیشتر مواجه میشویم. به عنوان نمونه به کودکان گفته میشود موقع مسواک زدن، شیر آب نباید باز بماند یا وقتی از اتاق بیرون میآییم، چراغ اتاق را باید خاموش کنیم. این آموزشها بخشی از اصول زندگی اقتصادی است.
آموزش این چنینی مسائل، بخشی از آموزش رفتارهای فردی است که نتایج اقتصادی دارد و در بلندمدت تغییری در سبک زندگی افراد یک جامعه ایجاد میکند.
جامعه اقتصادی تر با آموزش اقتصاد به کودکان آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان در دنیا دارای سابقه نسبتاً زیادی از نظر زمانی است اما عمق آموزشها بسیار کم است.
بیش از همه بانکها و موسسات مالی به چنین آموزشهایی توجه نشان داده اند.
البته آنها از این آموزشها چند هدف را دنبال کردهاند. اول اینکه در راستای مسوولیتهای اجتماعی خود، آموزش را مورد توجه قرار داده اند و سعی در سواد اقتصادی جامعه داشته اند و دوم اینکه در قالب چنین آموزشهایی، بر روی برند خود سرمایه گذاری کرده و موجبات آشنایی بیشتر کودکان که عملاً مشتریهای فردای آنها هستند، با این نهادها شدهاند.
در حوزه آموزش اقتصاد به کودکان یا ایجاد ذهنیتهای اقتصادی، کتابهای متعددی نیز در دنیا منتشر شده است. سازمان بورس اوراق بهادار تهران کتابهایی را با موضوع آموزش مفاهیم بورسی، پرتفوی، سهام و... برای کودکان تولید کرده اما محتواهای آنها دچار ضعفهای جدی است.
بانکهای ایرانی نیز از سالهای قبل به سرمایهگذاری در حوزه کودک توجه نشان دادهاند. بانک کشاورزی نخستین بانکی است که در این حوزه به طور جدی وارد شد و شعبی به نام «بانک کودک» نیز تاسیس کرد اما متاسفانه به دلایل متعددی توفیق کافی به دست نیاورد. بانک ملت نیز کارگروهی برای کار روی حوزه کودک تشکیل داده است اما تاکنون اقدامات اجرایی متمرکزی در این زمینه صورت نگرفته است.
این بانک با راهاندازی «بنیاد ملت» فعالیتهایی را در راستای ایفای نقش مسوولیتهای اجتماعی در حوزه کودک انجام داد اما به نظر میرسد این فعالیتها اکنون متوقف شده است. بانکهای ملی و پاسارگاد نیز اقدام به راهاندازی سایتهای مستقل کودک کردهاند اما متاسفانه این طرحها نیز چندان با استقبال مواجه نشدهاند که مهمترین دلایل آنها به این شرح است:
• عدم شناخت کافی مجریان از حوزههای اقتصاد و مفاهیم اقتصادی متناسب با گروه سنی کودک
• عدم امکان تولید محتوای متناسب با کودکان به صورت بومی و ویژه
• عدم در اختیار داشتن تیم تخصصی «اقتصاد کودک«
• نبود خلاقیت و عدم درک حوزه کودک بهدلیل تصمیمگیری در شوراهایی که تخصص لازم برای حوزه کودک را ندارند
متاسفانه به دلیل عدم آموزش و یا آموزش های نادرست، برداشت فرزندان ما از مفهوم اقتصاد به شکل کلان آن باز می گردد. در حالی که اکثر کشورهای پیشرفته دنیا در پایه های آغازین تحصیلی سعی در آموزش مفاهیم جزئی و ساده اقتصادی به گروه های سنی پایین تر دارند.
برای مثال در دبستان ها هر هفته یکی از دانش آموزان مسئول جمع آوری مبلغی مشخصی پول از سایرین شده و در نهایت ماموریت می یابد تا برای مثلا دو روز تغذیه زنگ تفریح همکلاسی های خود را خریداری کرده و در اختیار آنها قرار دهد. این تمرین جذاب و در عین حال بسیار مفید، یک کودک را در شرایط محاسبه(حتی اگر به کمک والدین یا معلمش باشد) قرار داده و همچنین وی را با انواع اسکناس ها و ارزشمندی آنها در برابر کالا آشنا می کند. تداوم این روش برای یکسال تحصیلی قطعا نتایج مثبتی را بدنبال خواهد داشت. کودک از طریق آموزشهای اقتصادی با بسیاری از چراهای هنجاری در جامعه آشنا میشود. او با چنین آموزشها و آگاهی هایی به خوبی میتواند درک کند چرا پدر خانواده تاکید میکند وقتی بچه به دنبال بازی کردن است و تلویزیون تماشا نمیکند، تلویزیون باید خاموش باشد یا اینکه چرا مادر میگوید برای آببازی کردن نباید شیر آب باز بماند. آموزشهای اقتصادی ضمیر ناخودآگاه کودک را هدف قرار میدهند به این معنا که ممکن است او در کوتاه مدت به اهمیت آموزشها پی نبرد، اما در بلندمدت به صورتی غیرارادی رفتارهای بهینه اقتصادی خواهد داشت و سبک زندگی خود را اصلاحشده میبیند. به نظر میرسد اقتصاد از درک کودکان بالاتر است. تحلیل نیازها، عرضه، تقاضا، تخصیص و بسیاری از مفاهیم دیگر مانند تورم، پسانداز، هزینه، سرمایهگذاری و... از قدرت ذهنی کودکان بالاتر به نظر میرسد ولی آیا به واقع اقتصاد همینهاست؟ اینها یک روی سکه اقتصاد هستند اما اقتصاد ابعاد دیگر هم دارد. به عنوان مثال،
انتخاب شغل افراد و رشته تحصیلی آنها در اقتصاد یک کشور موثر است. انتخاب شغل، اقتصاد نیست، در اصول اقتصادی هم نمیگنجد اما دارای پیامدهای خارجی بر اقتصاد است.
در تحلیل اینکه چرا درصد قابل توجهی از فارغ التحصیلان دانشگاهها در رشته تحصیلی خود به کار مشغول نمیشوند تا بتوانند بهره وری بالاتری داشته باشند، عوامل متعددی را مطرح میدانند که یکی از آنها، عدم شناخت کافی دانش آموزان از رشته های تحصیلی و نوع فعالیت مرتبط با آنهاست. آنها غالباً قبل از ورود به دانشگاه و گذراندن واحدهای درسی، نمیدانند آیا از این رشته و شغلهای مرتبط با آن به اقناع خواهند رسید و رضایت خواهند داشت یا خیر.
این موضوع، بسیار مهم است و بر اقتصاد یک کشور و بهره وری نیروی انسانی تاثیر میگذارد اما از دیدگاه بسیاری، موضوع علم اقتصاد محسوب نمیشود. همکاری و کار گروهی، معمولاً به عنوان یک ارزش تلقی میشود تا موضوعی اقتصادی، در حالی که این بحث در اقتصاد تاثیر بسزایی دارد.
اینها در کنار برخی مفاهیم اقتصادی دیگر لازم است از کودکی آموزش داده شوند. در واقع آنچه به کودکان از سن پایین باید آموزش داده شود، ارزشهای رفتاری اقتصادی و سبک اقتصادی زندگی است. در این میان لزوم همراهی والدین نیز اهمیت ویژه ای دارد. به عبارت دیگر در کنار آموزش های مدرسه، لازم است تا والدین نیز آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان را در برنامه روزانه خود قرار دهند.
واگذاری بخشی از هزینه های منزل به فرزندان می تواند شروع خوبی در مسیر مذکور باشد. برای مثال هزینه لازم برای خرید "نان" مورد نیاز یک هفته را در اختیار فرزندتان قرار دهید و از وی بخواهید طی مدت مذکور این پول را مدیریت و خرید نان را انجام دهد. یا در مورد دیگراقدام به تاسیس بانک های خانوادگی کرده و شرایط دریافت و پرداخت وام با پول توجیبی را برای فرزندان مهیا کنید.
می توانید تهیه برخی از وسایل مورد علاقه فرزندان مانند بازی های ویدئویی را به عهده این وام ها بگذارید. یکی دیگر از اقدامات ارزشمند در راستای آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان، استفاده از وسایل کمک آموزشی و بازی های گروهی با تم اقتصادی است. سرگرمی هایی مانند روپولی و عمو پولدار می توانند جذاب و بسیار مفید باشند. در اینگونه بازی ها که دارای اسکناس های کاغذی با ارزش متفاوت، بانک، جریمه مالی و ... هستند، یکنفر به عنوان بانکدار انتخاب شده و خزانه را به دست می گیرد، سایر شرکت کنندگان نیز هر کدام مقداری پول در ابتدای بازی دریافت می کنند و سپس در مراحل بازی به تجارت پرداخته و سعی در افزایش دارایی های خود دارند. در برخی مراحل از بانک وام دریافت می کنند و پس از کسب درآمد تعهدات خود را پرداخت می کنند.
از این رو آموزشگاهی کوچک در چارچوب بازی را مقابل فرزندانتان قرار خواهید داد. هر چه تلاش والدین در افزایش دانش اقتصادی فرزندانشان بیشتر باشد به همان میزان آینده اقتصادی روشن تری در برابر ایشان قرار خواهد داشت.
کودکی که ارزش پول و مدیریت آنرا در سنین پایه درک کرده باشد در آینده دیدگاهی وسیع تر نسبت به فرصت های اقتصادی خواهد داشت.
ریشه یابی رفتار های هیجانی ایرانیان در مواجه با بحران های اقتصادی
این موضوع که رفتارهای اقتصادی در زندگی فردی به نتایج کلان اقتصادی و اجتماعی تبدیل میشوند همواره دغدغه جامعه شناسان بوده است.
آنگونه که مشخص است، بخشی از عدم تعادلهای اقتصادی در اقتصاد ایران در حوزه خرد، به رفتارهای مصرفکننده برمیگردد. تصمیم گیریهای هیجانی در بازارهای ارز، سکه و طلا، مسکن، خودرو و... در بسیاری اوقات آثار مخربی بر اقتصاد کشور بهجا گذاشته است.
تصور میشود که ریشه بسیاری از این رفتارهای کاذب، در بخش فرهنگی اقتصاد است.
در حوزه های دیگر هم تبعات بخش فرهنگ بر اقتصاد مورد توجه کارشناسان قرار می گیرد.
امروز درکشور با مشکل گازرسانی در زمستان و کمبود آب در بهار و تابستان مواجه هستیم. الگوهای رفتاری و مصرفی ما در این حوزهها با استانداردها و میانگینهای دنیا همخوانی ندارد. از گذشته هم میدانستیم ما بیش از اندازه آب، برق، بنزین، گاز و... مصرف میکنیم اما زمانی که وضعیت به هشدار میرسد میخواهیم با تبلیغات، مصرف را کنترل کنیم که البته هیچگاه موفق نبودهایم.
طرحهای تبلیغاتی برای اقدامات ضربتی جواب نمیدهد. شاید اگر ١٥ سال قبل که هشدارها داده شده بود، برای فرهنگسازی الگوی مصرف کار کرده بودیم، الان شرایط به گونه دیگری بود. کارشناسان معتقد هستند که بهترین سن برای رفتارسازیهای اقتصادی و تغییر سبک اقتصادی زندگی، سن کودکی و خردسالی است.
اگر بخشی از بودجه تبلیغات فرهنگی در نهادهای اقتصادی را به جای تمرکز بر بزرگسالان به الگوسازی رفتاری کودکان اختصاص داده بودیم، امروز با نسلی مواجه میشدیم که صرفه جوتر و دارای رفتارهای اقتصادی عقلاییتر می باشد. نحوه آموزش غیر مستقیم اقتصاد به کودکان کودکان نسبت به آموزشهای مستقیم واکنش نشان میدهند.
ما صرفًا می بایست در ضمیر ناخودآگاه کودکان نفوذ کنیم نه اینکه مستقیماً آموزشهای اقتصادی بدهیم.
به عنوان نمونه نباید به بچه بگوییم که لامپ کم مصرف استفاده کنید، بلکه در تصویرسازی های مطالب، لامپهای گرد را به تصویر نمیکشیم بلکه آنچه کودک در تصاویر میبیند، همگی لامپ کم مصرف هستند. بچه ها به شکلها و تصاویر بسیار دقت میکنند و شکلها را به خاطر میسپارند. تصویر این لامپهای کم مصرف ممکن است برای بزرگترها چندان جلب توجه نکند، اما این تصویر در ذهن کودکان شکل میگیرد. همین الان وقتی به ما میگویند لامپ، احتمالاً لامپهای ١٠٠ وات قدیمی به ذهنمان میآید، چرا که این تصویر کودکی ما از لامپ است و میخواهیم این تصویرها را در کودکان تغییر دهیم و مطمئنیم چنین تصویرسازیهای جدیدی، در عالم واقع عینیت خواهند یافت.
موفقیت کودکانی که از سنین کمتر با مفاهیم اقتصادی آشنا شدهاند همواره باید توجه داشت که آنچه مد نظر است، میانگین رفتاری عموم جامعه است. تحقیقی توسط یکی از پژوهشکدههای اجتماعی در آمریکا منتشر شده است که بر اساس نتایج این تحقیق مشخص شد نوجوانانی که در دوران دبیرستان با مفاهیم و نقش پول، پسانداز، سرمایهگذاری و... آشنا شدهاند، در سن قانونی و زمانی که وارد بازار کار شده اند، بیشتر به پسانداز در بانکها و سرمایهگذاری در بازارهای مالی رسمی روی آوردهاند
امروز گاهی دیده میشود پسانداز کمتر در بانکها و وارد کردن پول به بازارهای طلا و ارز، ارزش تلقی میشود در حالی که باید برای تامین مالی و مشارکت در کسب سود از طریق بانکها و بازار سرمایه فرهنگسازی شود. اینجاست که آموزش مفاهیم و رفتارهای اقتصادی به کودکان معنی پیدا میکند.
کارشناسان معتقد هستند که بخشی از تحقق الگوی توسعه اسلامی-ایرانی پیشرفت در حوزه اقتصاد، اقتصاد مقاومتی و... نیز منوط به آموزشهای اقتصادی به کودکان است. پذیرش مسؤلیت های مالی باید از سنین کودکی در افراد آموزش داده شود تا در سنین بزرگسالی و هنگام ورود به بازار اقتصادی بتوانند از عهده این مسؤلیت به خوبی برآیند. برای انجام دادن آموزش های مالی به کودکان می توان این کار را از سن ٤ سالگی شروع کرد و به مرور در سنین مختلف کودک را با مفاهیم متعددی در این زمینه آشنا کرد.
این آموزش ها از به کارگیری روش هایی ساده و ابتدایی آغاز می شوند و به تدریج موجب نهادینه شدن این رفتار در کودک می گردند.
١- مدیریت پول توسط خود کودک: انجام دادن فعالیتی در عمل موجب یادگیری بیشتر و آموزش دقیق تر خواهد شد می توان مدیریت این کار را بر عهده خود کودک قرار داد تا با انجام دادن این کار تجربه بیشتری کسب کند. این کار موجب ایجاد حس استقلال و مسؤلیت پذیری در آنان می شود.
٢- پس انداز کردن پول ها: به اعتقاد بسیاری از افراد ثروتمند و موفق در جهان مهم ترین آموزشی که والدین می توانند به کودکان ارائه می دهند آموزش نحوه پس انداز کردن می باشد.
با آموزش نحوه پس انداز کردن، کودک می آموزد که چگونه برای آینده خود و دست یابی به اهدافش برنامه ریزی دقیق و منظمی داشته باشد. - آموزش دو مفهوم نیاز و خواستن: نیاز و خواستن دو مفهوم مجزا از یکدیگر هستند به طور کلی مفهوم نیاز در درجه بالاتری از خواستن قرار دارد و از اولویت بیشتری برخوردار است. باید به کودکان آموخت که برای رفع نیازهای خود ارزش بیشتری قائل شوند. و در مقابل خواستن، ترجیح افراد را شامل می شود که از اهمیت کمتری برخوردار می باشد.
۳- آموزش زمان دقیق صبر و اقدام: به آنها آموزش دهیم تا در انجام خریدهای خود با برنامه ریزی و صبر بیشتری اقدام کنند. قبل از انجام خریدها از خود بپرسند که آیا این خرید ضروری و مورد نیاز است؟ این سؤال می تواند کودک شما را فردی دقیق و با تدبیر بار آورد.
۴. سنجیدن فرصت های مختلف: کودکان باید بیاموزند که از فرصت های خود به خوبی استفاده کنند در حقیقت آنها باید بدانند در چه شرایطی تصمیمی مناسب بگیرند و برای کدام فرصت هزینه بیشتری صرف کنند. نقش آموزش و پرورش در آموزش اقتصاد به زبان ساده متاسفانه همواره آموزش و پرورش با تاخیر به چنین موضوعاتی ورود پیدا میکند. نگاه حاکم به موضوع آموزش در آموزش و پرورش همچنان سنتی است و هنوز متمرکز در این حوزه ورود پیدا نکرده است در حالی که در کشورهایی مانند مالزی و سنگاپور، پروژههای متعددی در خصوص آموزشهای اقتصادی به کودکان صورت گرفته است و کشور سنگاپور به زودی از ابتدای ورود به مدرسه، آموزش اقتصاد به کودکان را آغاز خواهد کرد. در خصوص آموزش سبک اقتصادی زندگی و مفاهیم اقتصادی، آموزش و پرورش نقش بسیار موثری میتواند ایفا کند اما هنوز نسبت به این موضوع توجه جدی نشده است.